1- تعریف سوگیری خودخدمتی
محققان در طول تاریخ توضیحات شناختی[1] و انگیزشی [2]را برای سوگیری خودخدمتی(خود اسنادی)[3] در برابر یکدیگر قرار دادهاند، در حالیکه فرایندهای شناختی و انگیزشی اغلب بهطور همزمان کار میکنند تا مردم را به این نتیجه برسانند که شما مسئول نتایج مطلوب کسب شدهی خود هستید و نتایج نامطلوب به عوامل دیگری ارتباط دارد. چندین دهه تحقیقاتی پیرامون عدم تقارن در انتساباتی که افراد به نتایج اکتسابی خود نشان میدهند، انجام شده است. اگرچه گاهی محققان این عدم تقارن را مزیت یا خیرخواهی[4] و انتسابات خودخواهانه [5] برچسبگذاری کردهاند، اما رایجترین نام، سوگیری خودخدمتی است. سوگیری خودخدمتی برای انواع رویدادها، موقعیتها و یا شخصیتها میتواند بروز پیدا کند. برای مثال کارگران دریافت ترفیع را به سختکوشی و مهارت استثنایی خود نسبت میدهند اما ترفیع نگرفتن و درجا زدن را به روسایی با قضاوت غیرمنصفانه نسبت میدهند؛ ورزشکاران نیز هنگام انجام عملکرد خوب در میادین ورزشی بیشتر مسئولیت شخصی را به عهده میگیرند و در صورت شکست در یک مسابقه علل ناکامی را در عوامل خارجی جست و جو میکنند. این موارد حتی در رانندگانی که تصادفات را به عوامل خارجی مانند هوا، وضعیت اتومبیل خود و سایر رانندگان نسبت میدهند، مشهود است؛ اما از نسبت دادن تصادف به هوشیاری فردی و مهارتهای ظریف رانندگی خود اجتناب میکنند. موضوع مشترک در این مثالها این است که مردم نتایج مثبت خود را در درجه اول ناشی از درون خود میدانند، اما نتایج منفی اکتسابی را در درجه اول ناشی از بیرون و چیزی غیر از خود میپندارند. دلایل درونی به طور کلی به تواناییها، مهارتها، ویژگیهای شخصی یا تلاش اشاره دارد، در حالی که علل بیرونی به طور کلی به اعمال یا عدم عملکرد مناسب دیگران، شانس و شرایطی مانند آب و هوا یا اقتصاد و… اشاره دارد. ما سریع متوجه میشویم که این تمایز داخلی و خارجی به نوعی بیانگر تفاوت در کنترل پذیری یا قابل پیشبینی بودن این عوامل است. افراد احتمالاً دلایل نتایج مطلوب خود را بیشتر تحت کنترل شخصی خود و یا حداقل قابل پیشبینی میدانند، اما علل نتایج ناخواسته خود را خارج از کنترل شخصی خود و یا غیرقابل پیشبینی میدانند. البته که غیرقابل پیشبینی بودن علل خارجی کاملا منطقی است چرا که اگر قابل پیشبینی و تحت کنترل شخص بود، افراد جهت جلوگیری از بروز آن، اقداماتی انجام میدانند.
2- عوامل موثر بر سوگیری خودخدمتی از دیدگاه انگیزشی
انواع مختلفی برای پردازش اطلاعات ناشی از سوگیری خودخدمتی وجود دارد. یعنی بر چند انگیزهی متفاوت این سوگیری متمرکز شده است. بسته به اینکه افراد نگران شکست و درصدد انکار آن باشند یا ادعای موفقیت داشته باشند، سوگیری خودخدمتی را میتوان به عنوان محافظت از خود[6] یا خودارتقایی[7] یا خودنمایی[8] دستهبندی کرد.
1-2- نقش انگیزهی خودارتقایی
خودارتقایی به انگیزهای برای حفظ یا تقویت احساس ارزشمندی در افراد گفته میشود. بر این اساس، افراد به همان نسبت که خود را مسئول نتایج مثبت زندگیشان میدانند، خود را درک و ارزش شخصی خود را افزایش میدهند و همین افراد در مقابل اگر خود را بهعنوان مسئول پیامدهای نامطلوب زندگی و رویدادها در نظر گیرند، ارزششان نزد خود کاهش مییابد و احساس بیازرشی میکنند. تعدادی از مطالعات شواهدی مطابق با توضیح خودارتقایی ارائه میکنند. بهعنوان مثال، با توجه به توضیح “خودارتقایی”، افراد باید تعصب خودخدمتی را فقط برای مسائلی از خود نشان دهند که نتایج آن تاثیرگذار و مهم تلقی میشود (بهعنوان مثال، دارای پیامدهایی باشد که به واسطهی آن احساس ارزشمندی کنند). در راستای این استدلال، افراد نسبت به رویدادهایی که نتایج مهمی در پیش دارد، تعصب بیشتری در زمینه سوگیری خودخدمتی از خود نشان میدهند تا نتایج غیر مهم. به عنوان مثال، شرکتکنندگان در یک مطالعهی علمی، بیشتر تمایل داشتند که در وظایف خود متعهدانه عمل کنند چرا که نتایج ثبت این مطالعه و تحقیق، دارای اعتبار کاملاً اثبات شده است نسبت به زمانی که نتیجهی کاملا نامشخصی در پیش دارد.
2-2- نقش فرهنگ
شواهد بسیاری در مورد نقش خودارتقایی در سوگیری خودخدمتی از تحقیقات بینفرهنگی حاصل میشود. تحقیقات نقش تفاوت فرهنگی را در میزان سنجش ارزشمندی افراد متناسب با دستاوردها و نتایج شخصیشان مهم تلقی میکنند. برای مثال در فرهنگهای غربی، هویت و عزت نفس با دستاوردهای فردی ارتباط نزدیکی دارد. افرادی که از فرهنگهای غربی هستند در پاسخ به موفقیتهای شخصیشان، ارزش خود را والاتر مییابند و در پاسخ به شکستهای شخصی، خود را بیارزش تلقی میکنند. در مقابل، در فرهنگهای شرقی، هیچ ارتباط محکمی بین موفقیت فردی و ارزشمندی شخصی وجود ندارد. مطابق با این یافتهها درمییابیم فرهنگ و ارزش شخصی ارتباط تنگاتنگی در نشان دادن سوگیری خودخدمتی افراد دارد. افراد از فرهنگهای غربی نسبت به فرهنگهای شرقی سوگیری خودخدمتی بیشتری از خود نشان میدهند. این بدان معنا نیست که افراد از فرهنگهای شرقی در راستای شخصیسازی نتایج و سوگیری خودکفا بودن هیچ عکسالعملی از خود نشان نمیدهند؛ بلکه صرفا تحقیقات نشان میدهد که افراد از فرهنگهای شرقی نسبت به فرهنگهای غربی تمایل کمتری برای نسبت دادن موفقیت و شکست به شخص خود دارند. برخی تحقیقات نشان میدهد که افراد از فرهنگهای شرقی تمایل بیشتری برای نشان دادن یک سوگیری گروهی دارند. سوگیری گروهی نشاندهنده نسبتدادن موفقیتهای گروهی به کل جمع (به عنوان مثال، “ما واقعاً با هم خوب کار میکنیم”) و تمایل به نسبت دادن شکست گروهی به چیزی خارج از گروه (مثلا “عدم تکمیل پروژه در مهلت مقرر بهخاطر بینظمی در شفافسازی زمان برای ما بوده است”). شواهد اخیر نشان میدهد افراد در فرهنگهای غربی به طور ویژهای میتوانند از نظر خصوصیات و رفتارهایی که در فرهنگهای فردگرایانه ارزیابی میشود، خودارتقایی داشته باشند اما افراد از فرهنگهای شرقی به دلیل جمعگرا بودن و تمایل به فروتنی، خودارتقایی را در رفتارهایی نشان میدهند که ارزششان را در یک جمع بالا ببرد. بهعنوان مثال، افراد از فرهنگهای غربی بیشتر از افراد در فرهنگهای شرقی میتوانند از نظر خصوصیاتی مانند استقلال شخصی، اتکا به خود و منحصر به فردی خود را بالاتر از حد متوسط ارزیابی کنند. بالعکس، افراد از فرهنگهای شرقی بیشتر از افرادی که از فرهنگهای غربی هستند، از نظر ویژگیهایی مانند توافق، سازش، همکاری و وفاداری خود را بیشتر از حد متوسط ارزیابی کنند.
3-2- نقش انگیزهی خود نمایی و اضطراب اجتماعی
خودنمایی به انگیزه انتقال تصویر دلخواه و ایدهآل به دیگران اشاره دارد. افراد نسبت به چگونگی حفظ احترام دیگران بسیار حساس هستند و غالباً برای جلب رضایت دیگران و جلوگیری از احساس شرم در خود دست به اقدامات مختلفی میزنند. بر این اساس، افراد برای مدیریت کردن تاثیری که میتوانند بر دیگران بگذارند، به سوگیری خودخدمتی دچار میشوند. آنها مسئولیت شخصی خود را در قبال موفقیتها میپذیرند اما در تلاش برای تأثیرگذاری بر درک دیگران از آنها، شکستها را نمیپذیرند. مطمئناً انتقال تصویر دلخواه میتواند یک کار نیرنگآمیز به حساب بیاید؛ افراد باید در نظر داشته باشند با موفقیت و کسب اعتبار پس از آن، میتوانند به طور بالقوه تصویر مد نظر خود را در دیدگاه دیگران ارتقا بخشند. بنابراین ادعای مسئولیت بیش از حد به جهت جلب افراد به تواناییهای فردی، میتواند در حد یک “ادعا” باقی بماند و نتیجه نگرفتن، منجر به عدم تأیید دیگران شود. عواقب منفی برجستهسازی ویژگیهای شخصی در سایرین، میتواند افراد را به سمت یک شخصیت کاملاً متواضع سوق دهد. به عنوان مثال، شرکتکنندگان در یک مطالعه گروهی، اعتقاد داشتند که موفقیت گروهی زمانی که ادعاهای هر فرد نزد خود باقی میماند و برای افراد گروه بازگو نمیشود نسبت به زمانی که اعتقاد داشتند ادعاهای آنها برای کل گروه آشکار خواهد شد، سبب اعتبار بیشتری است. به همین ترتیب، در فرهنگهای شرقی که به حجب و حیا و متواضعانه رفتار کردن اهمیت بیشتری میدهند، شرکتکنندگان سوگیری خودخدمتی را بیشتر در عموم و گروه نشان میدهند تا بصورت فردی. پررنگ شدن هرچه بیشتر زیربنای خودنمایی و در پی آن سوگیری خودخدمتی، بیشتر در افراد مضطرب اجتماعی دیده میشود. محققان دریافتهاند که میزان اضطراب اجتماعی در افراد سبب تفاوت سبک خودنمایی میشود. افرادی که اضطراب اجتماعی پایینی دارند، سبکی اکتسابی جهت جلب تأیید و تقویت هویت دارند. در مقابل، افرادی که اضطراب اجتماعی بالایی دارند از سبکی محتاطانه و محافظهکارانهای استفاده میکنند که به منظور جلوگیری از عدمپذیرش اجتماعی و محافظت از هویتشان است. از دیدگاه خودنمایی، سوگیری خودخدمتی دارای ریسک است زیرا مخاطبان ممکن است ادعاهای فرد دچار سوگیری شده را به چالش بکشند. بنابراین، خودخدمتی برای افرادی که دارای اضطراب اجتماعی زیادی هستند، باید کمتر جذاب باشد. مطابق با این استدلال، افرادی که اضطراب اجتماعی پایینی دارند، مسئولیت بیشتری را در قبال شکست به عهده میگیرند و اعتبار موفقیت را انکار میکنند، به ویژه هنگامی که معتقدند بلافاصله توسط متخصصان ارزیابی میشوند.
3- عوامل موثر بر سوگیری خودخدمتی از دیدگاه شناختی
اگرچه تفسیر سوگیری خودخدمتی صرفاً انعکاسی از انگیزه “خودارتقایی” یا انگیزهای برای مدیریت قضاوت مخاطبان از تواناییهای فرد یا همان “خودنمایی” است، اما این انگیزهها تنها بخشی از داستان را بازگو میکنند. در حقیقت، اکثر افرادی که دچار سوگیری خودخدمتی میشوند احتمالاً استدلال میکنند که ویژگیهای آنها از ارزیابی عینی شواهد موجود ناشی میشود و نه از نگرانیهای “خودارتقایی” یا “خودنمایی”. شواهدی قابل توجه نشان میدهد که این استدلال را میتوان پذیرفت که مردم معمولاً شواهد موجود را سنجیده و هنگام انتساب نتایج به خود، توضیحاتی رقابتی را در خود کاوش میکنند. نکته مهم این است که افراد اغلب همهی شواهد ممکن را برای نتیجهگیری در نظر نمیگیرند و در عوض اولین توضیح منطقی را که به ذهن میرسد، قبول میکنند. علت این موضوع این است که با کمترین جستجو و تلاش به نتیجهای که رضایت بخش است، میرسند. علاوه بر این فرآیند بررسی شواهد میتواند به جای یک عینیت واقعی، به یک توهم منجر شود. در حقیقت، دلایل مختلفی وجود دارد که ممکن است ارزیابی شواهد موجود باعث شود که مردم در بیشتر اوقات دست به سوگیری خودخدمتی بزنند. توضیحات مختلف مبتنی بر شناخت از بسیاری جهات با یکدیگر همپوشانی دارند و ممکن است به طور همزمان برای جهتدهی به شخص درگیر سوگیری خودخدمتی، عمل کنند.
1-3- نقش جنسیت و نتایج متناقض با انتظارات
افراد بهطور کلی در مورد نتیجه احتمالی رویدادها تصوراتی دارند. بهعنوان مثال، مردی که به خواستگاری یک زن میرود، بهطور کلی پیشبینی میکند که جواب زن چیست. مردم حتی پیشبینیهای ضمنی درباره اتفاقاتی مانند مسافرت با ماشین و احتمال عدم آسیبدیدگی در مسیر رسیدن به مقصد را دارند. به دلایل مختلف این پیشبینیها احتمالاً مثبت خواهند بود و مثبت یا منفی بودن انتظارات معمولاً مبتنی بر تجربه است. افراد دارای انواع مکانیسمهای شناختی (بهعنوان مثال بازیابی مغرضانه[9]، بررسی ناسازگار[10]) هستند که در جهت کاهش و یا پاک کردن تجربیات منفی قبلی، نه در راستای تجربیات مثبت قبلی آنها، عمل میکند. در نتیجه، حافظه برای تجربیات مثبت اغلب بهتر از حافظه برای تجربیات منفی است. افراد به طور معمول برای موفقیت برنامهریزی میکنند، نه شکست، بنابراین حتی وقتی افراد تجربهی قبلی ندارند، ممکن است انتظارات مثبتی بر اساس برنامهها و اهداف خود داشته باشند. همچنین انتظارات معمولاً با آنچه مردم برای دستیابی به آن تلاش میکنند مطابقت دارد و نه آنچه که سعی در اجتناب از آن دارند، زیرا ساختن و فکر کردن در مورد یک مسیر قابل قبول برای رسیدن به موفقیت، آسانتر از راههای قابل قبول برای شکست خوردن است. بهعنوان مثال دانشآموزانی که میخواهند در یک کلاس خوب عمل کنند، ممکن است برنامهای برای حضور در کلاس و خواندن متن داشته باشند و انتظارات آنها از نحوه کار در کلاس بهطور کلی باید با برنامهها و تلاشهای آنها مطابقت داشته باشد. بهطور کلی نتایج، انتظارات مثبت افراد را تکذیب یا تأیید میکند. وقتی انتظارت مثبت در نتایج نمایان میشود، افراد به دنبال توضیحی برای علت وقوع نتیجه نیستند. در عوض، آنها معمولاً به توضیحی که منجر به مثبت بودن نتیجه شده است، اکتفا میکنند. بالعکس زمانیکه نتایج کسب شده، انتظارات مثبت فرد را تأیید نمیکنند، افراد شروع به جستجوی علت شکست میکنند. علاوه بر این، آنها تمایل ندارند که توانایی (عدم توانایی) و تلاش خود را بهعنوان یک دلیل احتمالی در دریافت نتایج مثبت بدانند. چندین مطالعه، نقش مهمی را که انتظارات در سوگیری خودخدمتی ایفا میکنند را نشان میدهد. این مطالعات نشان میدهد که انتظارات مختلف، سبب انتسابات مختلف میشود. وقتی افراد انتظارات مثبتی دارند، تمایل زیادی به نسبت دادن تواناییهای درونی برای موفقیت و انتسابات بیرونی برای شکست نشان می دهند. در مقابل، هنگامی که افراد انتظارات منفی دارند، تمایل کمتری برای نشان دادن سوگیری خودخدمتی دارند و در واقع ممکن است وارونه عمل کنند. اختلافی که افراد در انتظارات از خود دارند، توضیح میدهد که مردان بیشتر از زنان تمایل به نشان دادن سوگیری خودخدمتی دارند. به این معنا که مردان احتمالاً وظایف خود را (مثلاً در بازی دارت) به خوبی انجام میدهند، در حالی که زنان احتمالاً عملکرد ضعیفتری دارند. علاوه بر این هنگامی که محققان وظایفی را انتخاب کردند که زنان انتظار داشتند در آن برتری داشته باشند و از مردان انتظار میرود عملکرد ضعیفی داشته باشند، در زنان سوگیری خودخدمتی تا حد بیشتری نسبت به مردان نشان داده شده است. پیوند بین انتظارات و انتسابات فراتر از تفاوتهای جنسیتی است. مطالعات دیگر نشان میدهد افرادی که به طور مزمن انتظار دارند که در انجام وظایف ضعیف عمل کنند (بهعنوان مثال، افرادی که افسرده یا دارای عزت نفس پایین هستند) احتمال دارد که دچار سوگیری خودخدمتی شوند.
2-3- نقش نتایج متناقض با اعمال
انتظارات مثبت معمولاً با رفتار هدفمند همراه است. به این معنا که افراد درگیر اقداماتی هدفمند میشوند و انتظار دارند که این اقدامات نتایج مطلوبی را ایجاد کند. پسری که از دختری درخواست ازدواج میکند، ممکن است با تمرین آنچه او مناسب است بگوید یا بپوشد یا سعی کند جذاب بنظر برسد، تلاش خود را در جهت رسیدن به نتیجهی مطلوب نشان دهد. اگر طرف مقابل درخواست او را قبول کند، به احتمال زیاد پسر تصور میکند که تلاشهای او دلیل پذیرش وی بوده است. همانطور که قبلاً اشاره شد، پذیرفتن اولین توضیح منطقی برای نتایج، از آنجا که نیاز به کمترین تلاش دارد، راضیکننده است. در همین مثال در صورتی که او پاسخ منفی دریافت کند، احتمالاً اقدامات هدفمند خود را بهعنوان مدرکی علیه مسئولیت شخصی ناکامی میداند. در واقع پس از پاسخ منفی، پسر ممکن است در جهت ایجاد تغییرات در خود تلاش بیشتری کند و سپس برای بار دوم از دختر درخواست ازدواج کند. اگر او مجدداً رد شود، ممکن است تغییرات دیگری مانند ایجاد موی جدید، آزمایش لباس جدید و خرید گل برای دختر ایجاد کند. اگر پاسخ او هنوز منفی باشد، ممکن است منطقی نتیجه بگیرد که مشکل از او نیست و بلکه علت چیزی خارجی مانند وجود خواستگاری بهتر، کمالطلبی دختر و.. است. چرا که او اقدامات مناسبی را که باید انجام میداد، را انجام داده است و هنوز هم رد شده است. بهطور خلاصه، افراد ممکن است مسئولیت نتایج مثبت را درونی کنند و مسئولیت نتایج منفی را بیرونی کنند، زیرا نتایج مثبت با اقدامات آنها (یعنی تلاش آنها برای دستیابی به نتایج مطلوب و رسیدن به اهداف) سازگار است، در حالی که نتایج منفی آنها اینگونه نیست.
3-3- آزمون فرضیه مغرضانه[11]
یک دلیل که افراد نسبت به نتایج منفی غیرمنتظره نسبتهای بیرونی میدهند، جستجوی افراد برای اطلاعات است. تجارب غیر منتظره، مانند شکست در هنگام انتظار موفقیت، سوالی را به دنبال دارد، اینکه چرا این اتفاق افتاد؟ هنگام پاسخ دادن به این سوال، افراد مانند دانشمندان ساده لوح رفتار می کنند. دانشمندان هنگام پرداختن به سوالات علمی، یک فرضیه تشکیل میدهند و سپس دادهها را جمعآوری میکنند تا فرضیه را آزمایش کنند. علامت یک دانشمند خوب، جمعآوری دادههایی است که یک آزمون دقیق فرضیه را ارائه میدهد، دادههایی که میتوانند به طور بالقوه فرضیه را رد کنند. افراد از این نظر مانند دانشمندان هستند که وقتی نتایج غیر منتظرهای را نیز تجربه میکنند، فرضیههایی را شکل میدهند و سپس دادهها را برای آزمایش فرضیههای خود جمع میکنند. بهعنوان مثال یک شخصی که در امتحان رد میشود، ممکن است سوالی برایش ایجاد شود، آیا من باهوش هستم؟ سپس با زحمت به دنبال دادهها میرود تا فرضیه خود را آزمایش کند، مبنی بر اینکه من باهوش هستم. چنین افرادی درگیر سوگیری تأیید میشوند، یعنی دادههایی را جمع میکنند که فرضیههای آنها را تأیید میکند. بنابراین، دانشآموز ما به جای مواردی که عملکرد ضعیفی داشته است، در حافظه خود به دنبال مواردی است که در کلاسها عملکرد خوبی داشته باشد.
4- پیامدهای سوگیری خودخدمتی
1- معاملهگرانی که بازدههای اکتسابی گذشتهی خود را به توانایی ذاتی خود نسبت میدهند و دچار این سوگیری هستند، دچار سوگیری فرااطمینانی که ارتباط نزدیکی با خودخدمتی دارد، نیز میشوند و اعتماد بنفس کاذب آنها باعث میشود در طول زمان با بالا بردن تعداد معاملات و نوسانات حاصل از آن، عملکرد پایینتری را بر روی پرتفوی دارایی خود ثبت کنند. اودین[12] (1996) در تحقیقات خود مدل بازار مالی را توسعه میدهد که در آن معاملهگران نسبت به دقت اطلاعات رانتی خود بیش از حد اعتماد دارند و به همین علت حجم معاملات بیش از حدی را ثبت میکنند و موجب متضرر شدنشان میشوند.
2- سوگیری خودخدمتی ممکن است به برخی از پدیدههای مهم اقتصادی مانند بیکاری کمک کند. اگر جویندگان شغل، ارزیابیهای بالاتر از متوسط[13] از بهرهوری کاری خود داشته باشند، دستمزدهای غیر واقعی بالایی رو تقاضا میکنند و این مساله سبب میشود که طلسم بیکاری تا مدتها شکسته نشود و نرخ بیمه بیکاری نیز افزایش یابد. تحقیقات نشان داده است برنامههای کمک برای جستجوی شغل مانند کاریابی، کارگران بیکار را به سمت یافتن شغل با سرعت بیشتری سوق میدهد. یک دلیل موفقیتآمیز بودن این برنامهها ممکن است این باشد که اثر بالاتر از متوسط یا انتظارات غیرواقعی را در افراد با سوگیری خودخدمتی از بین میبرد و باعث میشود که افراد نسبت به گزینههای خود باهوشتر باشند. همین مساله باعث میشود سوگیری خودخدمتی، به توضیح میزان پایین استفاده از بیمه بیکاری (درصد افراد واجد شرایطی که از این برنامه استفاده میکنند) نیز کمک کند. باز هم، اگر کارگران انتظارات خود را در مورد جستجوی کار افزایش دهند، معتقدند که به سرعت کار خوبی پیدا میکنند و انگیزه درخواست کمک در آنها کاهش مییابد.
3- تحقیقات دیگر نشان داده است که سوگیری خودخدمتی نقشی اساسی در فاجعه منابع مشترک[14] دارد. وقتی افراد سهم عادلانه خود از منابع کمیاب را به روشی خودخواهانه ارزیابی کنند، منابع را با سرعت زیادی مصرف میکنند و این موضوع هم فرد را به هدف مدنظرش نمیرساند و هم به سایرین آسیب میزند.
4- سوگیری خود خدمتی سبب میشود که هرگاه افراد بر سر دوراهی انتخاب از سر منافع یا اخلاق قرار گیرند، راهی را اخلاقی بدانند که به نفع خودشان است و نظرشان دربارهی اخلاق مغرضانه باشد.
5- افسردگی میتواند یکی از پیامدهای این سوگیری شناختی باشد. طبق تحقیقات، زمانیکه افراد نتایج اکتسابی منفی مهم خود در زندگی را به موضوعاتی که خارج از کنترلشان است ربط میدهند، احتمالا با سطح بالایی از افسردگی رو به رو میشوند و کسانیکه نتایج اکتسابی منفی حاصل از وقایع مهم زندگی را به دلایلی تحت کنترل خود نسبت میدهند، با سطح پایینتری از افسردگی رو به رو میشوند.
6- افرادی که دچار سوگیری خودخدمتی هستند در مذاکرات موفق عمل نمیکنند و احتمالا در طی روند مذاکره به بنبست میرسند. آنها در طی مذاکرات به مرحلهای میرسند که قضاوتهایشان در جهت آنچه که بیشتر به نفعشان است، متمایل میشود و این منعکسکنندهی سوگیری خودخدمتی آنها است. ارزیابیهایی که ناشی از سوگیری خودخدمتی است، به سه طریق میتواند مانع از به نتیجه رسیدن مذاکرات شوند: 1) اگر دو طرف مذاکره ارزش گزینههای جایگزینی که دارند را با نگاه سوگیری خودخدمتی بسنجند، این امر میتواند باعث از بین بردن مجموعه توافقی شود که هر دو طرف ترجیح میدهند، اتفاق بیفتد و هر نوع امکان حل و فصل را از بین میبرد. 2) اگر دو طرف مذاکره، معتقد باشند که مفهومی که آنها تحت عنوان “انصاف” از آن یاد میکنند بیطرفانه و مشترک بین هر دو سمت مذاکره است، در این صورت آنها پیشنهادات طرف مقابل را نه بهعنوان تلاشی برای بهدست آوردن آنچه تصور میکنند منصفانه است، بلکه به عنوان تلاشی بدبینانه و استثماری برای به دست آوردن مزیتی استراتژیک و ناعادلانه تلقی میکنند. 3) تحقیقات در روانشناسی و اقتصاد نشان داده است که معاملهگران نه تنها به آنچه طرف مقابل پیشنهاد میدهد بلکه به انگیزههای طرف مقابل نیز اهمیت میدهند. مذاکرهکنندگان با سوگیری خودخدمتی از رسیدن به توافقی که تنها کمی از نقطهنظر و خواستهی مدنظرشان پایینتر باشد نیز بیزار هستند.
5- راهکارهای مقابله با سوگیری خودخدمتی
- نسبت به سوگیری خود آگاه باشید و مشخص کنید که چگونه میتوانید از آن در زندگی خود استفاده کنید. ذهن آگاه، فرصتی را برای یافتن راهحلهایی برای غلبه بر این سوگیری فراهم میکند.
- خود را در معرض انتقاد و دلسوزی قرار دهید. با دلسوزی نسبت به خود و تلاش برای پذیرفتن انتقادات بهعنوان فرصتی برای پیشرفت و نه حمله، میتوانید اشتباهات خود را بهتر بپذیرید. وقتی فردی در مورد سوگیریهای شناختی متداول یاد میگیرد، میتواند متوجه وجود آنها در زندگی روزمره شود و فرصت بهبود آنها را پیدا کند.
- تمرینهای بالا بردن عزت نفس مانند مایندفولنس[15] را بکار بگیرید. یکی از علل اصلی ایجاد سوگیری شناختی، عزت نفس پائین و عدم خودآگاهی است.
[1] Cognitive-Driven
[2] Motivation-Driven
[3] Self-Serving Bias
[4] Benefectance
[5] Egotistical attributions
[6] Self-protection
[7] Self-enhancement
[8] self-presentation
[9] biased retrieval
[10] inconsistent scrutiny
[11] Biased hypothesis-testing
[12] Odean
[13] Above Average Effect: اثری بالاتر از متوسط، برای مثال نیمی از رانندگان بهطور معمول خود را در ردهی 50 درصد بهترین رانندگان قرار میدهند.
[14] Tragedy of the commons: فاجعه منابع مشترک یعنی هر فرد به میزانی که دلخواهش است از منابع ملی و جمعی مصرف کند و این رخداد منجر به فاجعه ای عظیم شود.
[15] Mindfulness: یعنی، توجه هدفمند در زمان حال با ویژگیهایی همچون احساس همدردی، کنجکاوی و پذیرش.