– مقدمه
پیشینه مالی رفتاری تقریباً به اوایل دهه هفتاد باز میگردد. این شاخه ترکیبی علوم مالی، که در واقع علوم روانشناسی و بعضاً جامعهشناسی را برای تحلیل بهتر مسائل بازارهای مالی مورد استفاده قرار میدهد عموماً به بررسی فرآیند تصمیمگیری سرمایهگذاران و واکنش آنها در قبال شرایط مختلف بازارهای مالی میپردازد و تاکید آن بیشتر به تأثیر شخصیت، فرهنگ و قضاوتهای سرمایهگذاران بر تصمیمات سرمایهگذاری است. در ادبیات مالی رفتاری سوگیریهای رفتاری بهعنوان اشتباهات سیستماتیک در قضاوت تعریف شدهاند. محققین فهرست بلندی از انواع سوگیریهای رفتاری را شناسایی و ارائه نمودهاند. در حالی مطالعات اخیر بیش از دهها سوگیری رفتاری در مورد سرمایهگذاران را معرفی کرده است که هنوز بسیاری از تمایلات رفتاری به روشنی شناسایی نشدهاند. موضوع شناخت یکی از مباحثی است که در قرن اخیر مورد توجه محققین زیادی قرار گرفته و در شاخههای علمی مختلف نیز بر حسب نیاز مورد توجه بوده است. در فرایند تصمیمگیری، مهمترین مرحله، شناخت و دریافت صحیح اطلاعات پیرامون یک موضوع است. هر چه این شناخت به شکل بهتری انجام شود و کاملتر باشد، بدیهی است در ادامه مراحل تصمیمگیری کار به نحو بهتری دنبال میشود و در غیر این صورت، تصمیمگیری پیامد مناسبی نخواهد داشت. تحقیقات محققین روانشناسی نشان میدهد به علل مختلف، فرایند شناخت به درستی انجام نمیشود. به همین علت مجموعهای از تورشهای شناختی که به معنای انحراف از واقعیت است که مورد بررسی قرار گرفته، برشمرده شدهاند. انسان به حکم مبانی روان شناختی، در معرض و تیررس این تورشهاست که واکنشهای او در مواجهه با پدیدهها و تصمیماتی که باید اخذ شوند را تحت تأثیر قرار میدهد. البته در شرایط مختلف این تورشها میتوانند کمتر یا بیشتر بروز یابند. به هر حال هنگامی که موضوع «انحراف شناخت» مطرح است، بحث بر این است که اگر فرد خود را خارج از ماجرا احساس میکرد، شناخت و قضاوت دیگری داشت و اکنون که در شرایط خاص و در معرض تورش قرار گرفته، قضاوت و شناخت وی تحت تأثیر قرار گرفته است.
سوگیری های رفتاری در سطح کلان می توانند بر روی بورس اوراق بهادار تاثیر گذاشته و نوسانات قیمتی (حبابها) و ناکارآیی بازار را ناشی شوند. از طرفی در سطح خرد میتوانند منجر به کاهش بازدهی و زیان سهامداران شوند. لذا با شناسایی سوگیریهای رفتاری تاثیرگذار بر تصمیمگیری سهامداران فردی، میتوانیم راهحلها و برنامههایی را برای کاهش این سوگیریها ارائه نماییم. در تحقیق پیش رو قصد داریم به بررسی سوگیری پشیمان گریزی بپردازیم.
2- تورشهای رفتاری
در مالی رفتاری، ویژگیهای رفتاری که بر فرآیند تصمیمگیری افراد موثرند، مورد بررسی قرار میگیرند. این ویژگیها، «تورشهای رفتاری» نامیده میشوند. مطالعات مختلفی در زمینه انواع خطاهای ادراکی و چگونگی تأثیر این خطاها بر تصمیمگیری مالی سرمایهگذاران در بازارهای مالی انجام شده و به این نتیجه دست یافتهاند که تصمیمات سرمایهگذاران تحت تأثیر چندین خطا قرار میگیرد. از شاخصترین پژوهشگران در این حوزه کانمن[1] و تورسکی[2] بودند که با مطرح نمودن تئوری انتظار، به بسط این دانش کمک چشمگیری نمودند، همچنین اشنایدر[3]، بودسکو[4] و توماس[5] پژوهشگرانی بودند که با ارائه مقالات در زمینه مالی رفتاری نقش مهمی در مدیریت مالی ایفا نموده و سهم عظیمی جهت کمک به سرمایهگذاران در اتخاذ تصمیمات مالی دارند.
تئوری چشمانداز چهار بخش مهم از ابعاد رفتاری سرمایهگذاران را در بر میگیرد که در طی سالهای دهه 80 توسط دانشمندان این حوزه تکمیل شد: زیان گریزی – حسابداری ذهنی – خود کنترلی – پشیمان گریزی[6].
3- پشیمانگریزی
استتمن[7] و شفرین[8] (1984) پشیمانگریزی را گریز از احساس تأسف و ندامت و در نتیجه پرهیز از انجام اعمال و اقدامات قاطعانه در تصمیمگیریهای ضعیف بهگونهای که سبب گردد تا سرمایهگذاران تا مدتها به موقعیتهای سرمایهگذاری زیانده خود وفادار باقی بمانند و از قبول اشتباه و تحقق زیان پرهیز کنند، تعریف کردهاند.
تئوری پشیمانگریزی به عنوان جایگزینی برای تئوری مطلوبیت انتظاری[9] سال 1982 پیرو مجموعهای از مطالعات تجربی مطرح شد. مبنای اصلی این تئوری این است که هنگامی که فردی بین دو گزینه انتخاب میکند، فقط به عایدی گزینه انتخاب شده فکر نمیکند، بلکه به عایدی از دست رفته بابت انتخاب نکردن گزینه دیگر نیز فکر میکند. به عبارت دیگر افراد به فرصت از دست رفته و هزینه حساسیت دارند. بنابراین افراد در انتخاب بین گزینهها به عایدی گزینه انتخاب شده و زیان ناشی از انتخاب نکردن گزینه یا گزینههای دیگر (به شادی ایجاد شده از انتخاب یک گزینه و افسوس ناشی از انتخاب نکردن یک گزینه یا گزینههای دیگر) توجه دارند و به هر دو متغیر وزن میدهند. لومز[10]، افسوس ناشی از زیان را به تابع مطلوبیت افزود و مطالعات تجربی زیادی برای آزمون این تئوری به انجام رسانده است. حفظ خودباوری و اعتماد به نفس، منجر به آرامش روحی و قرار گرفتن فرد در وضعیت مناسب روحی میشود و او را آماده میکند تا زندگی خود را موفق بگذراند. حفظ خودباوری به حالتی گفته میشود که فرد مراقب این است که اشتباه نکند و یا در بازار مالی زیان نبیند تا حس خوشایند خودباوری و اعتماد به نفس و در نتیجه آرامش روحی او از بین نرود. در حقیقت زیان وارده ممکن است چندان با اهمیت نباشد، با این حال در شرایط ایجاد زیان، این حس خودباوری است که آسیب دیده و از بین رفتن حس خودباوری است که پشیمانی ایجاد میکند. افراد تمایل دارند سهام زیان دیده را نفروشند تا زیان محقق نشود. به بیان دیگر فرد با نفروختن سهم و شناسایی نکردن زیان، میتواند حس درونی خود را ارضاء کند، چرا که فروش سهم و تحقق زیان به قیمت از بین رفتن اعتماد به نفس اوست. البته این موضوع در بین افراد مختلف، متفاوت است که آیا زیان مادی رنج بیشتری ایجاد میکند یا از بین رفتن خودباوری و اعتماد به نفس.
پشیمانگریزی سرمایهگذاران را به تحلیل تصمیماتی که در گذشته گرفتهاند سوق میدهد. دو نوع از این افسوسها که به آن اشاره شد، 1) پشیمانی ارتکاب، 2) پشیمانی صرفنظر نامیده میشود. اشتباه ارتکاب زمانی روی میدهد که تصمیمی اتخاذ شود و عملی انجام شود، ولی نتیجه مطلوبی نداشته باشد. در این حالت انسان از تصمیم اتخاذ شده و اقدام مبتنی بر آن افسوس میخورد. اشتباه صرفنظر زمانی روی میدهد که تصمیمی برای انجام ندادن کاری اتخاذ شود، حال آن که اگر آن کار انجام میشد، بازده مطلوبی داشت. البته پشیمانی ناشی از ارتکاب، بیش از پشیمانی ناشی از صرفنظر تاثیرگذار است. هنگامی که نتایج حاصل از تصمیم عینی و قابل اندازهگیری باشند، عامل پشیمانگریزی بیشتر بر تصمیمگیرنده اثرگذار است.
4- اساس عصبی احساس پشیمانی
در مورد تاثیر پیشبینی پشیمانی در تصمیمگیری، مطالعات نشان میدهد که چگونه پشیمانگریزی نه تنها بر اینکه کدام گزینه انتخاب میشود اثرگذار است بلکه بر فرآیند تصمیمگیری قبل از انتخاب نیز موثر است. به نظر میرسد افزایش پشیمانگریزی قبل از تصمیمگیری میتواند منجر به تصمیمگیری با کیفیتتر و هوشیارانهتر در روند تصمیمگیری شود. تصمیمات انسان را نمیتوان تنها با الزامات عقلانی توضیح داد اما این تصمیمات به شدت متأثر از احساسات هستند. مطالعات نظری و رفتاری یک مبنای محکم تجربی برای تأثیر احساس پشیمانی بر هدایت رفتار انتخاب در نظر میگیرد. دادههای اخیر عصبشناسی و تصویربرداری عصبی بر نقش اساسی قشر پیشین[11] (OFC) در واسطهگری تجربه پشیمانی تاکید کردهاند. عملکرد مغناطیسی مغز همزمان با تصویر داده نشان میدهد که واکنش فعالیت در قشر پیشین و آمیگدال[12] در طول مرحله انتخاب رخ میدهد، وقتی مغز آینده احتمالی عواقب تصمیمات را پیشبینی میکند، احتمال پشیمانی را مشخص میکند. این الگوها به نوبه خود، تجربه احساس جمعی را نشان میدهند. علاوه بر این، عواقب احساسی میتواند مکانیسمهای خاص شناختی کنترل فرآیندهای انتخاب، شامل تقویت یا پرهیز از رفتار تجربه شده را القا کند.
5- پشیمانگریزی و سوگیریهای آن
اثر تمایل به این واقعیت اشاره دارد که سرمایهگذاران سهام بازنده را خیلی طولانی نگه میدارند، در حالیکه سهام برنده خود را خیلی زود میفروشند. شفرین و استتمن معتقد بودند که سرمایهگذاران سهام زیان دیده خود را نگه میدارند و تمایلی به شناسایی زیان ندارند و بهمنظور پرهیز از روبرویی با اشتباهاتشان، آن را به تأخیر میاندازند؛ از طرف دیگر، سرمایهگذاران سهام برنده خود را بهمنظور اجتناب از پشیمانی و ناراحتی ناشی از اینکه اگر نتوانند سهام خود را قبل از پایین آمدن قیمت بفروشند، نگه میدارند. سوگیری تایید به این واقعیت اشاره دارد که سرمایهگذاران به محض اینکه نظرات پیشبینیکنندهای داشته باشند، به دنبال پشتیبانی یا شواهد مثبت میگردند و حتی شواهد جدید را به عمد تحریف میکنند. از این رو، افراد با این شواهد جدید نه تنها از دردی که پشیمانی ایجاد کرده جلوگیری میکنند، بلکه به اعتماد به نفس بیش از حد خود دامن میزنند. سوگیری تأیید باعث میشود که تا ظهور شواهد منفی قدرتمندی، افراد به عقاید غلط خود پایبند بمانند. اعتماد به نفس بیش از حد و پشیمانگریزی پایههای روانشناختی هستند که باعث سوگیری تایید میشوند. افراد به طور کلی اعتماد به نفس دارند و از اینکه اشتباهات خود را بپذیرند، بیزارند. در نتیجه، آنها به اعتقادات قبلی خود پایبند خواهند ماند، حتی اگر شواهد جدید اثبات کند که باور آنها غلط است.
6- پشیمانگریزی و تصمیم خرید
بهطور کلی، اصطلاح پشیمانی برای توصیف غم و اندوه و یا ناامیدی از کاری که انجام شده یا نشده به کار میرود. غم ممکن است از مقایسه نتیجه واقعی با نتیجه جایگزین و همچنین از احساس مسئولیت یا خودسرزنشی برای نتیجه ناامیدکننده ناشی شود. مطابق با بل[13] (1982) و لومز و سودن[14] (1982)، پشیمانی مرتبطترین احساس در زمینه تصمیمگیری است. البته، احساسات دیگر نیز در تصمیمگیری دخیل هستند مانند نگرانی، ترس، خوشحالی و نشاط. از آنجا که این احساسات به جنبههای نتایج یا عدم اطمینان مربوط میشوند، با این حال در صورت عدم تصمیمگیری نیز ممکن است بروز کنند. پشیمانی بهطور مستقیم با انتخاب یا تصمیم موجود ارتباط دارد. پشیمانگریزی اصطلاحی است که برای توصیف احساس پشیمانی که پس از یک انتخاب بد یا حداقل نامرغوب به کار میرود.
افرادی که ابراز پشیمانی میکنند، از اقدامات قاطع اجتناب میکنند زیرا میترسند موقع بازنگری، هر آنچه در یک دوره انتخاب کردهاند، کمتر از حد مطلوب ارزیابی شود. این یک پدیده شناختی است که اغلب در سرمایهگذاران ریسکگریز به وجود میآید و باعث میشود آنها در موقعیتهای زیانده برای اجتناب از پذیرفتن اشتباه یا شناسایی زیان، طولانی مدت باقی بمانند. پشیمانگریزی باعث میشود که افراد در مورد شکست در بازارهای مالی که اخیراً زیانهایی ایجاد کردهاند، بیش از حد نگران باشند.
مشتریان معمولاً باید زمان بهینه برای خرید را تعیین کنند. اگر مشتری اخیراً برای خرید تصمیم گرفته باشد و متوجه شود که همان محصول بعداً با شرایط بهتری ارائه شده است، پس امکان پشیمانی وجود دارد. متناوباً، اگر مشتری تصمیم بگیرد منتظر معامله بهتری شود، اگر نسبت به گزینه های بعدی جذابیت بیشتری داشته باشد، امکان پشیمانی وجود دارد. خرید در زمان حال بر اساس اطلاعات موجود، ممکن است به عنوان گزینه پیشفرض که هیچ ابتکار عمل یا استراتژی مشتری را شامل نشود، در نظر گرفته شود. در مقابل، تصمیم به صبر برای یک معامله بهتر ممکن است بیشتر یک قمار باشد و منعکسکننده استراتژی آگاهانه مشتری برای انجام معامله بهتر از آنچه در حال حاضر موجود است، باشد. به عبارت دیگر افراد پشیمانگریز میتوانند تمایلی به فروش نداشته باشند. بهعنوان مثال برای فروش سهامی که اخیراً قیمت آن بالا رفته است حتی اگر شاخصهای عینی تایید کنند که زمان خروج است. در عوض، سرمایهگذاران پشیمانگریز ممکن است به موقعیتهایی که باید بفروشند، بچسبند.
از طرف دیگر، میزان پشیمانی و مسئولیتی که مشتری در هر شرایط احساس میکند، احتمالاً بستگی به این دارد که آیا مشتری گزینه شناختهشده را انتخاب کرده یا ارزانتر را؟ یافتههای سیمونسون[15] (1992) نشان میدهد که تصمیمگیری در مورد زمان خرید و انتخاب برند میتواند به طور سیستماتیک تحتتاثیر تقاضای مشتریان با در نظر گرفتن خطاهای احتمالی تصمیمگیری باشد. این نتایج بهطور کلی با این مفهوم سازگار است که وقتی مشتریان گزینههای مرتبط با سطوح مختلف پشیمانی و مسئولیت را ارزیابی میکنند، ترجیحات را میتوان بوسیله امکان عدم موفقیت بارزتر موجود، تحت تاثیر قرار داد. تحقیقات نشان میدهد که اگر خریداران در نظر بگیرند که درصورت انتخاب اشتباه چه احساسی خواهند داشت، احتمال خرید آنها در کوتاه مدت بیشتر است.
بهطور خلاصه، تصمیمگیری در معرض ریسک، مستقیماً با نگرش تصمیمگیرنده نسبت به ریسک مرتبط است. او بر اساس اشتیاق خود برای ریسک و بازده سرمایهگذاری تصمیم میگیرد. هر زمان که مشتریان نیاز به انتخاب داشته باشند، ممکن است احتمال پشیمانی و خودسرزنشی بعد را در نظر بگیرند.
7- پشیمانگریزی و اشتباه سرمایهگذاری
پشیمانگریزی یک نظریه شناختی کاملاً پایهای است که نشان میدهد برخی از افراد وقتی میبینند تصمیماتشان اشتباه است، حتی اگر از اطلاعات صحیح پیشین استفاده کرده باشند، احساس پشیمانی میکنند. ایده پشیمانی با این فرض که سرمایهگذاران بازدهشان را با معیارهای برونزا مقایسه میکنند، در حوزه مالی به طور طبیعی گسترش مییابد. با استفاده از این فرض، مدل پیشبینی میکند که بازار به خبرهای خوب یا بد واکنش بیش از حد نشان خواهد داد، به طوری که نوسانات بیش از حد در بازده سهام وجود داشته باشد. همچنین به توضیح مسائل تجربی بسیار پایهای مانند همبستگی مثبت کوتاهمدت و منفی بلندمدت بازده سهام کمک میکند و یک همبستگی مثبت بین حجم معاملات آتی و پراکندگی بازده محقق شده سهام را پیشبینی میکند.
بهطور خلاصه سوگیری پشیمانگریزی میتواند اشتباهات مختلفی را در سرمایهگذاری ایجاد کند:
1)پشیمانگریزی میتواند باعث شود سرمایهگذاران در سرمایهگذاری بیش از حد محافظهکار باشند؛ 2)پشیمانگریزی میتواند باعث شود سرمایهگذاران از بازارهایی که اخیراً کاهش یافتهاند، بیدلیل دور شوند؛ 3)پشیمانگریزی میتواند باعث شود سرمایهگذاران در موقعیتهای زیانده به مدت طولانی باقی بمانند؛ 4)پشیمانگریزی میتواند باعث شود سهام شرکتهای خوبی که در ذهن در نظر گرفتهاند را ترجیح دهند، حتی زمانیکه یک سهم جایگزین با بازده مورد انتظار بالاتر یا مساوی وجود داشته باشد؛
5) پشیمانگریزی میتواند باعث “رفتار تودهای” شود زیرا برای برخی از سرمایهگذاران، خرید با یک اجماع ظاهری همگانی، میتواند احتمال حسرت آینده را محدود کند.
8- نتیجهگیری
تحقیقات سالهای اخیر نشان میدهد که روانشناسی در یک تحلیل واقعی باید در نظر گرفته شود. مالیرفتاری سعی در نشان دادن این دارد که روانشناسی چگونه بر رفتار سرمایهگذاران تاثیر میگذارد. مالی رفتاری منجر به ظهور بسیاری از مطالعات که مربوط به نحوه درک، نگرش، کاووشهای کوتاه روانشناسی موثر بر روانشناسی سرمایهگذاری شده است. پشیمانگریزی یکی از مباحثی است که بوسیله مالی رفتاری مورد بررسی قرار میگیرد. پشیمانی یک درد عاطفی است که در اثر آخرین تصمیمی که منجر به یک تصمیم بد شده است، اتفاق میافتد. مطابق با تئوری انتظار، انتظار درد بالاتر از لذت بردن از سود است. به همین دلیل، سرمایهگذاران تمایل دارند از فعالیتهایی که باعث پشیمانی در آینده میشوند، اجتناب کنند. به عبارت دیگر، افراد از رفتاری که ایجاد پشیمانی میکند، اجتناب میکنند و بهدنبال رفتارهایی هستند که باعث عزت نفس شود. در ادبیات مالی این را به پشیمانگریزی یاد میکنند.
سوگیری پشیمانگریزی رفتاری را تقویت میکند که باعث پشیمانی فرد سرمایهگذار نشود، هر رفتاری که ممکن است پیامد آن نوعی پشیمانی باشد، توسط سرمایهگذار کنار گذاشته خواهد شد. در بازار بورس سهام اغلب بنا به دلایلی مانند عدم شناسایی زیان، ترس از افت بیشتر بازار سبب میگردد سرمایهگذار رفتار محافظهکارانه در پیش بگیرد یا سهمهای زیانده خود را تا مدت زیادی به فروش نرساند و یا سهمهای سودده خود را تا مدتهای طولانی نگهداری کند و در نتیجه باعث افزایش زیان یا کاهش بازدهی خود میشود. سرمایهگذاران باید با تنوع بخشی در پرتفوی خود و مدیریت منظم آن، پذیرش این مطلب که حتی زیرکترین معاملهگران نیز گاهی در اقدامات خود مرتکب اشتباه میشوند و خروج بهموقع از سهامی که زیان دیدهاند، دوری از رفتار گلهای و توجه به این نکته که الزاما شرکتهای شناخته شده نسبت به شرکتهای کمتر شناخته شده دارای بازدهی بالاتری نیستند، باعث کاهش این سوگیری شده و معاملات موفقتری را برای خود رقم بزنند.
[1] Kahneman
[2] Tversky
[3] Schneider
[4] Badescu
[5] Thomas
[6] Regret Aversion
[7] Statman
[8] Shefrin
[9] Expected utility hypothesis
[10] Loomes
[11] Orbitofrontal Cortex
[12] Amigdala
[13] Bel
[14] Sugden
[15] Simonson