تعریف و مقدمه:
در سالهای اخیر علم اقتصاد برای توجیه بهتر رفتار اقتصادی افراد و همینطور روند بازار، از تحقیقات انجام شده در علوم دیگر مانند جامعهشناسی، روانشناسی و حتی عصبشناسی هم استفاده کرده است و شاخه مالی رفتاری ارتباط نزدیکی با روانشناسی دارد. یکی از سوگیریهای رفتاری افراد که هم در شاخه مالی رفتاری و هم روانشناسی بسیار مورد توجه و مطالعه واقع شده است، سوگیری فرا اعتمادی یا اعتماد بیش از حد[1] است. در جملهای که از پلوس[2] (1993) نقل شده است: “هیچ مشکلی در قضاوت و تصمیمگیری شایعتر و فاجعهبارتر از اعتماد بنفس بیش از حد نیست”. محققان این سوگیری را بهعنوان یک عامل اصلی در ایجاد جنگها، اعتصابات، دعاوی حقوقی، شکستهای کارآفرینان و حبابهای بازار (که در حال حاضر در ایران بسیار با آن روبرو هستیم) عنوان کردهاند.
در علم اقتصاد بطور معمول سوگیری فرا اعتمادی را به دو زیرمجموعه بزرگتر تقسیم میکنند:
1- اعتقاد افراد به اینکه بیش از آنچه که هست، میدانند.
2- اعتقاد افراد به اینکه از دیگران برتر هستند و بیشتر میدانند.
در زمینه مطالعه سوگیری اعتماد بیش از حد، مطالعات روانشناسی تا آنجا پیش رفته است که برخی از روانشناسان اعتقاد دارند که این پدیده خود بصورت مستقل وجود ندارد و ترکیبی از چندین مشکل روانشناسی دیگر است و دو موردی که در بالا ذکر شد را دو پدیده کاملا جدا میدانند. اما در علم اقتصاد تعریف ارائه شده بسیاری از پدیدههای مالی که تئوری استاندارد مالی قادر به توضیح آن نیست را توضیح میدهد مانند حجم معاملات بیش از اندازه، تداوم ارزشگذاری اشتباه اوراق بهادار یا خریدهای تملیکی نامطلوب توسط برخی شرکتها.
سوگیری فرااعتمادی فقط به دو مورد اشاره شده محدود نمیشود و موارد دیگری را نیز دربرمیگیرد. در تحقیقی که دبونت[3] (1998) انجام داد از طریق یک پرسشنامه جامع تمامی جنبههای این سوگیری از جمله تصور اطلاعات بیش از واقعیت، تصور برتر از میانگین بودن، توهم کنترل و خوش بینی غیرواقعی را مورد مطالعه قرار داد. نتایج بدست آمده تحقیق بیانگر این بود که سرمایهگذاران دارای این سوگیری به عملکرد سهام خودشان بیش از اندازه خوشبین هستند اما بطور کلی به شاخص سهام توجهی ندارند. همچنین آنها دچار سنجش ناصحیح هستند و اعتماد آنها به تغییرات قیمت اوراق بهادار همیشه بسیار محدود است. علاوه بر این، تغییرات بازده پرتفوی خودشان و شاخص بازار را همیشه دست کم میگیرند که این نشانهی تصور برتر از میانگین بودن است.
در بعضی از مدلسازیها برای محاسبه و درجهبندی میزان اعتماد بنفس بیش از حد افراد، آن را بصورت درجه دست کم گرفتن واریانس سیگنال درنظر میگیرند و بیان میکنند که این عدد در طی زمان در افراد ثابت میماند؛ اما در مدلهای دیگر بیان میشود که درجه فرااعتمادی در طی زمان ثابت نیست و بصورت پویا در زمان تغییر میکند.
مطالعات بسیاری برای بررسی عوامل موثر بر این سوگیری انجام شده است. بعنوان مثال وو[4]، جانسون[5] و سانگ[6] (2008) و باربر[7] و اودین[8] (2001) نشان دادند که اعتماد بیش از حد در میان مردان بسیار بیشتر از زنان مشاهده میشود و این میتواند به دلیل فشارهای اجتماعی و سرکوب زنان در جامعه باشد. همچنین فرهنگ و مناطق جغرافیایی هم بر میزان سوگیری فرا اعتمادی تاثیرگذار است. بهعنوان مثال سوگیری فرا اعتمادی در منطقه آمریکای شمالی بیشتر از ژاپن مشاهده میشود. همچنین مطابق با مشاهداتی که برروی تعدادی از قضات در ایالات متحده آمریکا انجام گرفت، مشاهده شد که هرچه اطلاعات قضات بیشتر باشد میزان دقت آنها کمتر میشود و بیشتر بر تصمیم خودشان اتکا و اطمینان خواهند داشت پس میتوان بیان کرد که هرچه میزان اطلاعات و جزئیات افراد بیشتر شود، بیشتر دچار خطای فرا اعتمادی میشوند و دقت آنها کمتر میشود. در طی آزمایشی که توسط ماسیژووسکی[9] و کیشلر[10] (2002) انجام شد، افراد یک دارایی پر ریسک را معامله میکنند و مشاهده میشود که هرچه به انتهای آزمایش نزدیک میشود افراد بیشتر دچار خطای فرا اعتمادی میشوند. درواقع هرچه شرکتکنندگان تجربه بیشتری پیدا میکنند بیشتر به دانش خود، بیش از آنچه که هست، اعتماد میکنند. همچنین فررو[11] (2003) توانسته است ارتباطی را میان میزان شایستگی و توانمندی افراد در یک حوزه با بروز رفتارهای فرا اعتمادی آنها در آن حوزه پیدا کند. افرادی که از توانمندی کمتری در یک حوزه برخوردار هستند، در قضاوت توانمندی خود دچار مشکل میشوند و این باعث میشود تا آنها توانمندی بیشتری را برای خود قائل باشند و در نهایت رفتارهای فرا اعتمادی از خود بروز دهند.
براساس این تئوری، سرمایهگذاران درگیر این سوگیری بطور سیستماتیک از دادههایی که بصورت عمومی در دسترس هستند چشمپوشی میکنند. این سوگیری در سرمایهگذارها و معاملهگران بدین شکل ظهور میکند که افراد موفقیت خود را نشانه مهارت و تبحر خودشان، و شکست و ضرر را نشانهای از بدشانسی میدانند. یک معاملهگر با ویژگی اعتماد بنفس بیش از حد، با اصرار به ارزیابی خودش به قیمت یک سهم اتکا میکند و بر آن اصرار و پافشاری دارد. طبق تحقیق وانگ[12] و کایل[13] (1997) و اودین (1998) این افراد میخواهند که از توانایی برتر خودشان برای بدست آوردن بازدهی بالا استفاده کنند، بنابراین معمولا تعداد سرمایهگذاری آنها بیشتر بوده و خطرات و ریسک موجود در سهام مختلف را کمتر در نظر میگیرند. همچنین اودین (1999) و باربر و اودین (2000 و 2001) با مطالعه دادههای سرمایهگذاری انفرادی در آمریکا بیان میکنند که افرادی که بیش از حد معامله میکنند و خرید و فروش سهام زیادی انجام میدهند در معرض ریسک بالاتری قرار دارند و تصمیمات ضعیفتری میگیرند؛ مثلا بازده سبد سهام آنها معمولا پایینتر از بازده سبد سهام معیار بازار است.
بیایس و همکاران[14] (2005) در طی یک آزمایش یک بازار تجربی طراحی نمودند و در ابتدا اعتماد بنفس افراد را از طریق یک پرسشنامه اطلاعات عمومی مورد سنجش قرار دادند؛ در انتهای آزمایش مشاهده کردند که عملکرد افرادی که دچار سنجش ناصحیح هستند ضعیفتر از همتایانشان است که سنجش بهتری داشتند و دچار خطای فرا اعتمادی نبودند. همچنین این تحقیق نشان داد که خطای سنجش ناصحیح در میان مردان و زنان تقریبا درصد یکسانی دارد اما از آنجا که تعداد معاملهگران مرد بیشتر از زن است، تعداد مردانی که دچار این بخش از سوگیری هستند بیشتر است.
معاملهگران دچار سوگیری فرا اعتمادی نه تنها در بازارهای تجاری دوام میآورند، بلکه ممکن است تا به حدی بر معاملهگران منطقی رجحان پیدا کنند و میتوانند در سطح بازار تاثیر شگرفی بر عمق بازار، حجم معاملات، توزیع ثروت و… بگذارند. دلانگ و همکاران[15] (1990 و 1991) بیان میکنند که معاملهگران نوفهای که این سوگیری را دارند ریسک را دستکم میگیرند و داراییهایشان ریسک بالاتری دارد اما میتوانند به همین جهت بازده بالاتری دریافت کنند. این سود میتواند از معاملهگران منطقی بیشتر باشد اما این سود بیشتر در واقع به علت ریسک بالاتری است که خودشان خلق کرده و آنرا پذیرفتهاند.
البته بر تاثیر سوگیری فرا اعتمادی بر سود ناشی از معاملات اتفاق نظر وجود ندارد. وانگ (1997) بیان میکند که معاملهگران دارای سوگیری اعتماد بیش از حد با تکیه شدید و قوی بر سیگنالهای شخصیشان ممکن است معاملات را با شدت بیشتری انجام دهند و بتوانند سود بیشتری از همتایان منطقی خود بدست آورند. همچنین بنوس[16] (1998) اذعان میدارد که معاملهگران فرا اعتمادی از مزیتهای اولین محرک بهرهمند میشوند و سود شخصی قابل توجهی بدست میآورند، اما این بهعلت ریسکپذیری بالاتر آنها نیست بدان جهت است که رویکرد آنها تهاجهی است.
تاثیر این سوگیری بر بازارهای مالی از طریق مطالعات تجربی، آزمایشها و پرسشنامههایی است که با کمک علم روانشناسی تدوین میشوند و با کمک ابزارهای استاندارد اقتصادی و تجزیه و تحلیل دادهها، مورد بررسی قرار گرفتهاند. مطالعات گلاسر[17] و وبر[18] (2005) نشان میدهد که این سوگیری در افراد متخصص مانند معاملهگران حرفهای، بانکداران حوزه سرمایهگذاری و… بالاتر از افراد غیرمتخصص در کارهای تجربی دیگر است. حجم بالا و غیرمنطقی معاملات در بازارهای مالی امروزه را میتوان از طریق این سوگیری توجیه نمود. بر اساس یافتههای اقتصادی و روانشناسی رفتارهای فرا اعتمادی، عوامل تعیینکننده در پیشنهاد خرید افراد مورد تجزیه و تحلیل واقع گردید و با بررسی این عوامل در طی زمان میتوان نشان داد که حدود 40% از پیشنهادهای خرید بر اثر رفتارهای فرا اعتمادی انجام میشود. اگر تعداد کافی معاملهگر دارای سوگیری فرا اعتمادی در بازار وجود داشته باشد میتواند بازار را از طریق فاصله قیمت از ارزش ذاتی تحت تاثیر قرار دهد، قیمتهای بازار اطلاعات واقعی موجود را نادیده میگیرد و یا بسیار کند به آنها واکنش نشان میدهد و به همین دلیل فاصله بین قیمت و ارزش باقی میماند.
[1] Overconfidence Bias
[2] Plous
[3] De Bont
[4] Wu
[5] Johnson
[6] sung
[7] Barber
[8] Odean
[9] Maciejovsky
[10] Kitchler
[11] Ferraro
[12] Wang
[13] Kyle
[14] Biais et al
[15] Delong et al
[16] Benos
[17] Glaser
[18] weber